همه زنان من !

خاطره های من با همه دختران و زنان برای من دهه پنجاهی به یک نقطه تاریک در زندگیم تبدیل شده .

، چند بار نشسته بودم و تمام رابطه های که توی کل زندگیم با دخترها و زنها داشتم رو لیست کردم . خودم هم تعجب کردم به لیست بلند بالایی رسیدیم . از خاطره یک دوستی ساده تلفنی بگیر تا بوسه های کوچک و یواشکی توی کوچه های تاریک . از عشق و عاشقی و ناکامی های پی در پی بگیر تا روابط متعدد جنسی و اجرای فن های مختلف روی یک دختر و حتی ارتباط با زنهای تن فروش .

من در نوجوانی و حتی جوانی پسر چندان جذابی نبودم و از طرفی در محدودترین تاریخ روابط پسر و دختر در تاریخ بعد از انقلاب زندگی می کردم . دورانی که رابطه دختر و پسر یک تابوی بزرگ بود که حتی صحبت کردن درباره اون هم توی خانواده ها حتی توی خانواده ما که خیلی هم سنتی نبودند مجاز نبود . در دوره هایی که گشت های ارشاد تقریبا به هر پسر و دختر و زن و مردی حتی به نامزدها و زن و شوهرها گیر نسبت می داد و در صورت هرگونه شک اونها رو توی مینی بوس یا ون می انداخت و می برد . دوره ای که خوشتیپی و ژیگول بودن مزموم بود و لباسهای بدشکل و به اصطلاح ساده ارزش محسوب می شد .

توی همچین دورانی بزرگ شدم . نه چیزی از احساسات و روان زن ها می دونستم و نه می دونستم کلا جذاب بودن یعنی چی . من که حتی در جذب دوستان پسر مشکل داشتم دوستی با دخترها در اون سنین نوجوانی یک رویایی دست نیافتنی و دوردست به نظر می رسید . حتی خیال پردازی های جنسی مثل چیزی که الان دارم رو هم توی ذهن نداشتم و آخرین چیزی که توی ذهنم می نشست ازدواج و ارتباط با همسر آینده ام بود . البته فکر کردن به همین مورد برای یک پسر احساساتی مثل من خودش مثل بو کردن گلی در بهشت بود . از بد حادثه خواهر هم نداشتم و برای من شناخت من از زنها به حد صفر رسیده بود .

تنها زنی که در زندگیم وجود داشت مادرم بود که همیشه من رو در حد افراط دوست داشت و مرا همیشه تایید می کرد و اینکه من با هیچ دختری در ارتباط نبودم رو به حساب حجب و حیا و نجیب بودن من می گذاشت . از ذهنش هم نمی گذشت که من کلا پسر جذابی نیستم و در رویایی خود بهترین و شایسته ترین دخترها رو برای همسر آینده من در نظر می گرفت و از باکره بودن من بفهمی و نفهمی بدش نمی آمد .

اما یک نمودار برعکس برای یک پسر وجود دارد . به همان نسبت که غیرجذاب است به همان اندازه هم احساساتی است و زود عاشق می شود . به همون اندازه هم زود شهوت ممکنه به سراغش بیاید .

تا سن 16-17 سالگی واقعا نه می دونستم شهوت چیه و نه احساسات . اولین خاطره من از شهوت واقعی موقعی بود که در کرج ، یکی از شبهایی که بابا اینها ویدیو کرایه کرده بودند برمی گشت . یک شب که بابا و ناصر باجنقاش و دایی بیژن بعد از دیدن فیلمهای جکی جان و کاراته ای ما پسرها ( من و شهروز و پسرعمومیم پیمان ) رو خواب کرده بودند و داشتند با هم فیلم پورن می دیدند . اون موقع البته بهش می گفتند فیلم سوپر . واقعا هم البته سوپر بود .

( توی پرانتز – داستانهای ما آدمهای دهه شصت رو که اجاره کردن ویدیو و دیدن چند تا فیلم دوبله نشده یا قدیمی یک اتفاق در زندگی روزمره مون بود رو مقایسه کنید با الان که موبایل و تبلت و ماهواره هر اطلاعات و تصویر و ویدیویی رو که اراده کنید در لحظه با بالاترین کیفیت در دسترستان هست مقایسه کنید )

خلاصه بابا اینها توی همون حال که ما داشتیم فیلم های مورد علاقه مون رو می دیدیم خواب کرده بودند و داشتند فیلم س و پ ر می دیدند . غافل از اینکه ما پسرها یواشکی از زیر پتو داشتیم اون چیزی که توی تلویزیون پخش می شد رو با چشمهای از حدقه در اومد می دیدیم . فکر می کنم 14 یا 15 ساله بودم و این اولین بار بود که یک فیلم پورن کامل رو بدون هیچ مانعی می دیدم . قبلا چند تا از مجله های پورن بابا رو که از زمان شاه قایم کرده بود توی کمدش با شهروز دیده بودیم اما این یکی یه چیز دیگه بود . خدای من . مگه میشه ؟ حتی چهره اون زنی که تو اولین صحنه زیر مرد توی فیلم خوابید رو یادم هست . برایم عجیب بود که زن موقع عملیات جنسی آه و اوه می کرد ؟ مگه دردش می اومد . هیچ تصوری از ناله ج ن س ی نداشتم . چیز دیگه که برام عجیب بود اسپرم مردها بود که از اون هم تقریبا چیزی نمی دونستم . هنوز چند ماه مونده بود که خودم برای اولین بار توی خواب اصطلاحا احتلام بشم و هیچ تصوری از اسپرم نداشتم . فکر می کرد شبیه همون جیشه .

فردا صبحش که با هیجان این چیزها رو برای پسرعمویم پیمان تعریف می کردم فهمیدم که اون هم داشته یواشکی از زیر پتو فیلم رو تماشا می کرده  و هر دویمان با هیجان صحنه هایی که دیده بودیم رو به صورت غلو شده تعریف می کردیم .

اما بین این فیلم پورن و اولین رابطه جنسیم تقریبا 10 سال طول کشید . اون هم با یک زن تن فروش خیابانی که شهروز اینها آورده بودنش توی مغازه کلوپ و به من هم تعارف زدند . وقتی به زن بیچاره گفتم که اولین تجربه جنسیم هست با تمسخر گفت : آره جون عمه ات ! میشه حدس زد که بعد از چند دقیقه یا حتی ثانیه رابطه ارضا شدم ؟

خب شما حساب کنید حالی که در این 10 سال بر روح و روان یک پسر پرحرارت اما دست خالی گذشته است . تازه بعد از این رابطه و چند رابطه بعدیم با زنهای تن فروش بعدی متوجه شدم که سکس با یک زن خیابانی حال بهم زنی ترین کار دنیا است !

اما در همان رابطه های اول فکر می کردم که دنیا را فتح کرده ام .

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد