ایستگاه کودکی

من در سن 13 سالگی گیر کرده ام و هرگز خیال بزرگ شدن ندارم ... من بین آن سادگی های کودکانه ... بین آن زمینهای پردرخت قصرفیروزه گیر کرده ام و نمی تونم از این بیرون بیام . با آن که سی و پنج ساله شده ام اما هرگز نمی تونم از کودکیم رها بشم . من هرگز خیال بزرگ شدن ندارم و همانطور 13 ساله مانده ام و برای همینه که با واقعیتهای زندگی امروزم نمی تونم مواجه بشم .

برای من باور پذیر نیست این هم دروغ و پلیدی . ای کاش ای کاش هرگز هرگز بزرگ نشده بودم و زمان در کودکیم متوقف می ماند . آه ای کودکی من دوستت دارم . خداحافظ کودکی زیبای من ... خداحافظ برای همیشه