سفر به اروپا 3

روز دوم :

بدی تمام هتلهای دنیا اینه که وقتی صبح زود می رسه چک این نمی کنن . هر چی زور زدم دیرتر به هتل برسم ، بازم ساعت 8 صبح دم در هتل بودم . خوشبختانه بارها رو تونستم به امانت بگذارم و گفتم تا یه گشتی تو شهر بزنم ظهر شده . هتل درست روبروی نمایشگاه بود . از فرصت استفاده کردم و رفتم کارت ورود به نمایشگاه رو گرفتم که تو وقت صرفه جویی کنم .

بعد به سمت ایستگاه قطار (و اتوبوس) رفتم که بلیط هلندم رو اوکی کنم . فاصله بین هتل تا ایستگاه واقعا جذاب بود . پر بود از کافی شاپ ها و اغذیه فروشی های کوچک که پاتوق کارمندهایی بود که قبل از رفتن به سر کارشون یه قهوه یا ساندویجی می زدند تو رگ . البته برای من گیاه خوار هیچ ساندویجی خوشمزه تر از ساندویج نون و پنیرو گوجه و سبزی نبود که تقریبا همه ساندویجی ها تو اروپا اون رو سرو می کردند که قیمتش بین دو تا سه یورو بود .

برعکس اغذیه فروشی های ایران که چرک و کثافت از در و دیوارش می ره بالا و غذاهاش ناسالمه تو اروپا واقعا اغذیه فروشی های جذاب و زیبایی داره . غذاهای آماده کلا گرون نیستند و فوق العاده تمیز و باسلیقه درست شده اند و توی بسته بندی های خیلی خوشگلی تحویلت می دن . در زمینه غذا و خوراکی توی اروپا همه چیز آدم رو جذب می کنه که یه چیز بامزه ای در هر محیطی بزنه تو رگ و کیفشو ببره و به خودش فحش نده این آشغال چی بود خوردم . واقعا خوب زندگی کردن فقط به پول نیست . یه کم هم سلیقه می خواد . چی می شد یه همچین ساندویجی های تمیزی پیدا می شد که یه ساندویج حسابی و سالم توی یه بسته بندی خوشگل بهت بده ؟  

 

سنبل صنعتی نمایشگاه فرانکفورت

 

بین راه چند تا مغازه و رستوران ایرانی دیدم که خیلی برام جالب بود . کلا تو فرانکفورت مغازه ها و رستوران های ایرانی خیلی زیادن . اینقدر زیاد که اصلا احساس غریبگی نمی کنی . باهالترینشون یه مغازه نزدیک ایستگاه قطار بود که روش بزرگ به فارسی زده بود بقالی مش قاسم !! البته هیچیش شبیه یه بقالی نبود و اتفاقا مغازه خیلی شیکی بود که همه جور جنس ایرانی از خوراکی بگیر تا صنایع دستی توش پیدا می شد .

ایستگاه قطار در هیچ جای اروپا میحط خیلی جذابی نداره . تنها جاییه که توش به معتاد و ولگرد و کارتن خواب بر می خوری . البته ولگرداش خیلی بی آزارن . بلیط اتوبوس رو گرفتم و تا می تونستم کوچه پس کوچه های اطراف رو واسه خودم گشتم . کلا توی اکثر سفرها کوچه گردی و تجربه کردن جاهایی که بلد نیستم کار خیلی جذابیه . امن بودن محیط این اجازه رو می ده که توی هر ساعتی که دلت خواست هر جای شهر رو بگردی . زن و مرد هم نداره . امنیت واقعا مثل نظم تو اروپا  بیداد می کنه .

بالاخره ظهر شد و به هتل رسیدم . طبق عادت همیشگیم به جای دوش گرفتن ، محل سونا و جکوزی هتل رو شناسایی کردم و پریدم توش . همون طور که مستحضر هستید یا شاید هم نیستید در همه جای دنیا ( به جز ایران و کشورهای عربی ) توی سونا و جکوزی کسی مایو نمی پوشه و همه ل خ ت هستند .  البته تو کشورهایی مثل کشورهای شرقی و ترکیه و امثال آن سونای آقایان و خانم ها رو از هم جدا کردند و فقط همجنسان جلوی هم ل خ ت می شوند اما در اروپا چیزی به نام جداسازی جنسیتی ( به جز دست شویی ) کلا وجود ندارد و حتی در سونا و جکوزی هم زن و مرد به صورت مختلط کاملا ل خ ت هستند . البته فکر نکنید خدای نکرده من به خاطر چشم چرونی این قدر در سفرهای خارجی به سونا می روم ، نه ، فقط به خاطر علاقه به خود سونا و ریلکسیشن است ! 

کت شلوار و کروات رو تنم می کنم و به نمایشگاه می روم . شب هم خسته از نمایشگاه به هتل می آیم و واقعا دیگه توان رفتن به بیرون رو ندارم و از خستگی خوابم می بره .

نظرات 1 + ارسال نظر
فلفل دوشنبه 3 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 11:01 ب.ظ

سلام،
آره موافقم کاش توی ایران هم همینقدر شیک و تمیز بود :(
جدا؟؟؟ حتی مایو نمی پوشند؟! من نمی تونم باور کنم، حداقل خانمها همچین کاری نمی کنند! لخ ت کامل؟!!!!!!!!
خدا به دور!

آره فلفل جان حتی خانمها ... ولی باور کن با این وجود ،به آدمهای بی حیا توی این مکانها نه خانمها و نه آقایان بر نخوردم! ( البته به جز خودم ) ... باور کن ... همه شان کاملا آدمهای عادی بودند

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد