سفر به اروپا 4

روز سوم :

با وجود خستگی به موقع از خواب بلند شدم تا به نمایشگاه برسم . کت شلوار و کروات رو به تن کردم و راهی نمایشگاه شدم . سیل آدمهای کرواتی و کت دامنی بود که به سمت نمایشگاه روانه بود . نمایشگاه فرانکفورت مثل فرودگاهش خیلی خیلی بزرگ بود . غرفه شرکتهای ایرانی اما همون اول نمایشگاه بود . جایی برای پراندن مگس . شرکتهای ایرانی اینقدر از مسایل تحریم و بحران اقتصادی ضربه خورده بودند که هیچ کدوم دل و دماغ حسابی نداشتند . اکثرا هم فقط برای حفظ ظاهر اومده بودند . تا عصر نمایشگاه بودم وشب فرصتی پیدا کردم تا یه گشتی تو فرانکفورت بزنم . متاسفانه فرانکفورت مثل اکثر شهروهای اروپایی شبهای خیلی جذابی ندارد و اکثر مغازه ها و مکانهای دیدنی در آن زود تعطیل می کنند . در عوض لایف نایتها تقریبا کارشان را از سر شب شروع می کنند . لایف نایتهای فرانکفورت کاملا دسته بندی شده است . یه دسته کافه ها و رستوران ها و دیسکوهای شبانه هستند که مخصوص خانواده ها و زوجهای جوان است که من جایش رو پیدا نکردم و دسته دیگر لایف نایت مخصوص مجردها است که حرف اول و آخر آن س ک س است .

لایف نایت مخصوص س ک س دقیقا خیابانهای روبروی ایستگاه قطار است که شبها مملو از مردان مجرد می شوند که 99 درصد آنها هم خارجی هستند . با وجود این که محله های خیلی جالبی نیستند اما باز هم امنیت در آن در هر ساعت از شب حرف اول را می زند و کسی دست از پا خطا نمی کند . ( حداقل من ندیدم ) . یکی از این مکانها لایو شو ها هستند که توی این فیلمهای آمریکایی خیلی نشون می دن . از اون ها که مانکن ها روی یک میله می چرخند و بالا و پایین می پرند . اکثر رقاصهای لایو شوها دختران اروپای شرقی و آسیایی هستند که به آرزوی کار و زندگی بهتر کارشان به اینجا کشیده بود . دختران مانکن به نوبت روی سن می آمدند و یکی یکی لباسها را از تن می کندند ( البته به جز آخری ! ) و بینندگان را در خماری می گذاشتند و می رفتند . خنده ام گرفته بود که وقتی در سوناهای معمولیدر اینجا آدمهای معمولی ل خ ت کامل حاضر می شوند چگونه این شوی نیمه ل خ ت دخترهای مانکن برای آدم باید جذاب باشه ؟! 

آخر شب هم سعی کردم سری به میدان رومر ( شهرداری ) فرانکفورت بزنم که جزو مکانهای تاریخی و در واقع زیباترین جاهای فرانکفورت است که توی نقشه گوگل مپ حسابی بالا و پایینش کرده بودم و از حفظ جایش را بلد بودم . اما متاسفانه میدان رومر هم در شب جذابیتی نداشت و حسابی سوت و کور بود بدجوری توی ذوقم خورد .

تصمیم گرفتم که روز آخر قید نمایشگاه رو بزنم و فقط شهر رو حسابی بگردم . هر چند کاری هم دیگه تو نمایشگاه نداشتم .

نظرات 3 + ارسال نظر
یه دوست آرا پنج‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:01 ب.ظ

سلام.
می‌بخشید مزاحم شدم.
می‌خواستم بپرسم راهی برای تماس با آرا سراغ دارید؟

ممنون.

نه دوست عزیز

فلفل یکشنبه 9 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 06:03 ب.ظ

می بینم که اکثر چیزایی که تعریف می کنی مربوط به همان ل خ ت بودن و س ک س است!!

چه چیزهای جالب دیگه ای دیدی؟؟

فلفل جان تصمیم گرفتم تو این وبلاگ خودسانسوری نکنم .برای آقایان یکی از نکات جذاب در سفرها این موضوع است . بده ؟

فلفل دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ب.ظ

نه خیلی هم خوبه!!!!!!!
البته این نکته رم اضافه کن: برای آقایان "ایرانی" این موضوع بسیار جذاب است!

بله البته ما هر جا می ریم این ملیتمان هم دنبالمان می آید همراه حاشیه هایش !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد